۳۰سال چشم‌انتظاری مادر شهید میانه‌ای/ معجزه‌ی صبر و استقامت در سایه سیره اهل بیت(ع)

به گزارش پایگاه خبری – تحلیلی میانا،  ۱۱ اسفند به نام روز تکریم مادران و همسران شهدا نام‌گذاری شده، زنانی شیردل و صبوری که سال‌های سال فراغ عزیز در دل دارند و خم به ابرو نمی‌آورند و در این روزگار سخت تمام مشقت‌ها و بار زندگی را به دوش می‌کشند تا اجاق خانه‌شان خاموش نشود. شیر زنانی که یک‌تنه سه تا چهار بچه قد و نیم قد را تنهایی به ثمر رساندند تا خجالت‌زده همسران شهیدشان در روز قیامت نشوند.

این روز، سالروز تکریم مادرانی است که باید تا قیامت در انتظار و فراغ میوه دلشان بمانند و تنها دل‌خوشی‌شان حضور بر مزار همسر، قرائت فاتحه و ریختن گلاب بر سنگ مزار عزیزشان باشد. زنان بزرگوار و شیر زنانی که اسوه صبر و الگوی خود را از شیر زن کربلا تأسی جسته‌اند و با تمام وجود برای حفظ عزت وزندگی خویش تلاش کرده‌اند.

 

مرحمت عبدالهی مادر شهید منصور محمدی اهل روستای سفید خانی شهرستان میانه شیر زنانی است که اسوه صبر و مقاومت بوده و وجود آنان مالامال از عشق به‌نظام و امام و رهبری است.

 

 

به‌پاس این‌همه صبوری و مقاومت این مادر نمونه به سراغ وی رفتیم تا اندکی از خاطرات فرزند شهیدش را برایمان بازگو کند. صحبت ما پیرامون فرزند سوم وی شهید منصور محمدی است. این مادر فداکار و اسوه صبر و استقامت می‌گوید: منصور از بچگی در هنگام خوردن غذا،  فکر روز مبادا را می‌کرد و همواره به فکر فقرا بود.

 

وی گفت: منصور در خانه پدری ما در کرمان بزرگ شد و حتی پیش از اینکه به سن تکلیف برسد به نماز و قرآن خواندن روی آورد.

 

این مادر شهید بابیان اینکه لقمه حلال در تربیت فرزندان نقش بسزایی دارد، می‌افزاید: منصور از کودکی به شرکت در جبهه‌های حق علیه باطل علاقه داشت و از ۱۰ سالگی عضو نیروی مقاومت بسیج شد.

 

وی  خاطرنشان ساخت: روزی را به یاد دارم که منصور ساک به دست راهی جبهه بود و من مانع او می‌شدم ولی منصور با زرنگی به بهانه گرفتن کارنامه وسایل خود را از من پس گرفت.

مادر شهید محمدی گفت: منصور همیشه آرزوی شهادت داشت و یک‌بار که دستش مجروح شده بود به خانه بازگشت و به یاد دارم از این مسئله بسیار خجالت می‌کشید و حتی حاضر نبود به بیرون خانه برود و من‌بعد از کلی نصیحت به وی گفتم که جراحت تو هم افتخار بزرگی است که نباید از این موضوع ناراحت شوی.

 

این مادر شهید، خاطرنشان کرد: آخرین بار که منصور می‌خواست عازم جبهه شود ۱۶ سال داشت و از من خواست تا برایش جوراب ببافم، و منصور به گفت مادر تو که این جوراب را برای من بافتی ممکن است هم‌رزمانم هم سردشان شود، که من برای دوستان او هم جوراب‌بافتم.

 

خانم عبدالهی در بخش دیگری از خاطرات اعزام منصور محمدی به جبهه گفت: به خاطر دارم در حین بافتن جوراب‌ها، کنار بارانی منصور را با یک نخ قرمز بافتم که اگر او شهید شود نشانه‌ای برای ما باشد.

 

وی افزود: همان‌طور که در خیالم داشتم، حقیقت هم همین شد و منصور در آخرین اعزام خود به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

 

این مادر شهید بابیان اینکه ۳۰ سال چشم‌انتظار بازگشت فرزندم بوده‌ام، گفت: یک‌بار خواب دیدم که دوستان منصور به خوابم آمدند و گفتند که حاج‌خانم وقتی شما به خاطر منصور گریه می‌کنی او ناراحت می‌شود.

 

وی با بیان اینکه نوع زندگی حضرت زهرا(س) و سیره اهل بیت (ع) الگوی برای تحمل این رنج دوری ۳۰ ساله بوده است، افزود: بدون شک منصور را طوری تربیت دادم که بتوانم بعد از آن نیز با درس پس دادن در مکتب اهل بیت و دین اسلام خدمتی اندک در راه ولایت و این نظام مقدس داشته باشم.

 

منصور محمدی، شهید ۱۵ ساله میانه‌ای است که در سال ۶۲ عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. این قاری برجسته کشوری که رزمنده تخریبچی و غواص بود در عملیات والفجر مجروح شده و مجدداً به جبهه بازگشت و در سال ۶۴ در عملیات کربلای ۴ چشمان همگان را به مدت ۳۰ سال منتظر گذاشت.

پیکر پاک و مطهر این شهید بزرگوار در آستانه روز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و هم‌زمان با ورود دو شهید گمنام به شهرستان میانه، اسفندماه سال گذشته با حضور پرشور مردم ولایت مدار میانه از مقابل سپاه ناحیه تا مزار مطهر شهدا تشییع و تدفین شد.

 

نباید فراموش کرد که مطمئناً هر خاکی ظرفیت پذیرش پیکر نورانی شهدا را ندارد و تدفین شهدا در میانه به برکت خون شهدای زینبیه و ثارالله و ۱۲۰۰ شهید این شهرستان است.

 

 

 

انتهای پیام/

همچنین ببینید

تنها سلاح مقابله با موانع نفوذ و فتنه، بصیرت است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، محمد بیرامی با اشاره به حوادث و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *