به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا ، در یک چشم به هم زدن آنچه را که به دنبالش آمده از زباله ها برمی دارد و در گونی اش می اندازد. چهره اش بر اثر دولاشدن داخل سطل قرمز شده و رگ پیشانیش متورم شده است. به اطرافش توجهی ندارد. انگار دنیای او دنیای دیگری است.
مردی که به همراه مادر روی ویلچراش، آشغال های محله را زودتر از ماموران شهرداری جمع می کند!
او با فروش زباله ها خرج زندگی خود و خانواده اش از جمله مادر بیمار و پا به سن گذاشته خود را تامین کند.
آقای " ا . ن " ضایعاتی را که پیدا می کند در داخل نایلون دستی قرار داده و از دسته های ویلچر مادرش جهت حمل آن ها استفاده می کند .
دست و پنجه نرم کردن با مشکلات زندگی از، فردی بالغ ساخته که در عین حال هیچ امیدی به آینده اش ندارد.
او می گوید : به همراه مادر کهن سالم هر شب مشغول جمع آوری زباله هستم .
وی ادعا دارد که هیچ فامیلی ندارد و فقط ماهانه مبلغی اندک از طرف کمیته امداد به حساب مادرش پرداخت می شود .