به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا، رقیه حسین پور فرد، آموزگاری است که برای باسواد کردن زنان این سرزمین وقت میگذارد، آنها را با هزار ترفند برای آمدن به کلاس قانع میکند، حتی با همسران زنانی که مخالف درس خواندن زنان هستند، تعامل میکند تا شاید یک نفر از تعداد بیسوادان کشور کم شود. او میگوید تا به حال هر چه کلاس تشکیل داده، کلاسهایی ناب بوده که سوادآموزانش با سرعتی چشمگیر یاد میگرفتند؛ سرعتی که او آن را دوست دارد و حاضر نیست با چیز دیگری در این دنیا عوضش کند.
- لطفا در ابتدا بیوگرافی خودتان را شرح دهید .
رقیه حسن پور فرد ، لیسانس ادبیات متولد شهرستان میانه هستم .
- چند سال می باشد که در این شغل فعالیت دارید ؟
من حدود۳سال می باشد که در نهضت سواد آموزی تدریس می کنم .
- شغل شما سختی هایی هم دارد ؟ آیا از شغل خود خسته نمی شوید ؟
صددرصد شغل سختی دارم و برای تحمل این شغل شکیبایی و صبرایوب لازم است ، اما من به شغلم علاقه دارم و به آن عشق می ورزم .
- از کلاس های سوادآموزی افراد بی سواد تا چه حدی استقبال می کنند ؟
اگر افراد بی سواد در کلاس های سواد آموزی شرکت کنند و کلاس برای آنان دلنشین و لذت بخش باشد به تحصیل ادامه می دهند ولی در غیر اینصورت سرکلاس حاضر نمی شوند .
- شما برای افراد بی سواد تدریس خصوصی هم می دهید ؟
کلاس های ما در حد خصوصی هستند و آموزش های ما به صورت دومرحله ای می باشد . در مرحله اول که دوران اول، دوم و سوم ابتدایی می باشد ؛ آموزش های ما به صورت فرد به فرد می باشد و در مرحله دوم که دوران چهارم، پنجم و ششم را شامل می شود تدریس به صورت دسته جمعی می باشد، زیرا در این حالات یادگیری آسان تر حاصل می شود .
- روش تدریستان چگونه است ؟
روش تدریس بنده به صورت دو مرحله ای است ، در حال حاضر من ۳کلاس دارم . یکی از کلاس هایم ۱۰نفره هستند و من در این کلاس به صورت فرد به فرد تدریس می کنم و برای هریک به صورت جداگانه آموزش می دهم ولی در کلاس های سطح بالا که چهارم ، پنجم و ششم را شامل می شود به صورت جمعی تدریس می کنم زیرا بزرگسال و دیرآموز هستند .
- اگر به چند سال قبل بازگردید بازهم این شغل را انتخاب می کنید ؟
اگر راستش را بخواهید اوایل خدمتم از شغلم راضی نبودم زیرا سخت و طاقت فرسا بود . با خودم می گفتم خدایا یعنی می شود افراد بی سواد را باسواد کنم ؟ . ولی وقتی وارد این شغل شدم با گذر زمان کم کم عادت کردم و هر روز از شغلم لذت می برم .
- تدریس در نهضت را از کدام شهر شروع کردید ؟
من تدریس را در شهرمیانه شروع کردم .
- چه شد که جذب نهضت سواد آموزی و تدریس به افراد بی سواد شدید ؟
ما برای این شغل ثبت نام کردیم و اداره آموزش و پرورش میانه طی تماسی با ما از ما خواستند که در نهضت تدریس کنیم .
- شما همیشه در محیط های شهری درس داده اید یا در روستاها هم بوده اید ؟
من از بدو خدمتم در شهر میانه از مدرسه فاطمه الزهرا شروع به تدریس کردم .
- چرا نهضت را انتخاب کردید و از اول برای وارد شدن به آموزش و پرورش تلاش نکردید ؟ اجباری در کار بود یا انتخاب خودتان بود ؟
ما وقتی در آموزش و پرورش استخدام شدیم به ما گفتند که شما باید در نهضت تدریس کنید و ما را برای تدریس در نهضت سواد آموزی شهرستان میانه برگزیدند .
- یادتان هست که تا به حال چند نفر را با سواد کرده اید ؟
من تاکنون حدود ۶۱ نفر را باسواد کرده ام و در حال حاضر تا پایان امسال ۳۰ نفر دیگر را هم باسواد خواهم کرد .
- اولین گروهی که آموزش دادید در خاطرتان مانده است ؟
بله، همه ی آنان در خاطرم هستند .
- آموزش دوزبانه ها همیشه کار سختی بوده است ! چقدر طول می کشد که یک فرد ناآشنا به زبان فارسی باسواد شود ؟
کتاب های ما به صورت دومرحله ای هستند که سواد آموزی۱ و ۲ نام دارند . در این کتاب ها ما مرحله به مرحله تدریس می دهیم و ناخودآگاه سواد آموز به زبان فارسی تسلط پیدا می کند.
- با شاگردانتان تماس دارید یا ارتباطتان با آنان قطع شده است ؟
من با همه شاگردانم صمیمی هستم و با اکثر آنها در ارتباطم .
- شاگردی داشته اید که وارد دانشگاه شود ؟
خیر . ولی شاگردانی دارم که در روستا هستند و ان شالله امسال در پایه اول راهنمایی تحصیل می کنند .
- یکی از موضوعاتی که همکاران شما نیز از آن گله میکنند، سختی جذب سوادآموزان است چون هنوز حتی در شهرهای بزرگ هم افراد بیسواد برای آمدن به کلاسهای نهضت مقاومت کردند. شما از چه روشهایی برای قانع کردن مردم استفاده میکنید؟
ما اگر کلا" به یک بی سواد بگوییم که در نهضت مشغول به تحصیل شود ، امکان ندارد فرد راضی به این امر شود . همچنین این افراد از کتاب از تحصیل خوف دارند و می ترسند که نتوانند خواندن و نوشتن یاد بگیرند ولی وقتی سرکلاس درس حاضر می شوند می بینند که تحصیل آسان است . من با سوادآموزان خود تنها رابطه معلم و شاگردی ندارم زیرا و با آنان مثل یک دوست صمیمی هستم . یکی دیگر از از روشهای من شروع کردن سوادآموزی با آموزش قرآن بود چون افراد برای یادگیری قرآن هم که شده، به کلاسها میآمدند. روش دیگر صحبت کردن با افراد در مورد نقش سوادآموزی در زندگیشان بود. من به آنها میگفتم به روزی فکر کنید که بچههایتان از خانه رفتهاند و شما تنها شدهاید پس باید بتوانید چیزی را یادداشت کنید یا به جوانترها میگفتم به بچههایتان فکر کنید که دستکم شما باید بتوانید به عنوان مادر به آنها یک دیکته بگویید.
- طبق آخرین آمارهای نهضت سوادآموزی در ایران حدود ده میلیون بیسواد در کشور وجود دارد، در حالی که از سال ۵۸ تاکنون باید این رقم خیلی کمتر از این میشد. به نظر شما چرا تاکنون بیسوادی در ایران ریشهکن نشده است؟
شاید هنوز اهمیت سواد در زندگی برای مردم درونی نشده است. شاید هم بعضی خانوادهها هنوز به فرزند به عنوان نیروی کار نگاه میکنند و بویژه در روستاها راضی نمیشوند آنها را به مدرسه بفرستند. اما واقعیت این است که در شهرها امکان ندارد یک فرد بومی زیر ۳۰ سال بیسواد باشد، چون این مهاجرها هستند که بیسوادند و در شهرها ساکن میشوند و آمار بیسوادی را بالا میبرند.
- الان شما در نهضت درس میدهید، به نظرتان تدریس در مدرسه چه فرقی با تدریس در نهضت دارد؟
نهضت و مدرسه فرقی ندارند و به نظر بنده تدریس در نهضت بسیار آسان تر از مدرسه می باشد ولی بچههای دبستانی خیلی سریع یاد میگیرند، اما تراکم کلاسها بالاست و این کار را مشکل میکند. در مقابل خانمهایی که به نهضت میآیند، همکاری بیشتری برای یادگیری دارند، اما چون سنشان بالاست، مشغولیت ذهنی دارند و مدام به بچهها و همسر و حتی ناهاری که باید بپزند فکر میکنند ولی ذهن بچهها از هرگونه مشغله خالی است.
اتمام پیام /
مصاحبه: محمد زینالی