ظریف نه مارادونا است نه استاداسدی!+ عکس

به کزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا به از دانا، فؤاد صادقی، نویسنده و فعال اصلاح طلب در صفحه فیس بوک خود نوشت:


با گذشت ده روز از صدور بیانیه سوییس ومشخص شدن چارچوب و راه حلهای توافق جامع هسته ای، اظهارنظر و واکنشهای افراد مختلف در سطح وگرایشهای متفاوت جامعه به رغم تعدد ، در دو طیف قابل طبقه بندی است.

اکثریت جامعه بویژه نسل جوان وفعال در شبکه های اجتماعی ، با قهرمان سازی از محمد جواد ظریف، وزیرامورخارجه ورییس هیات مذاکره کننده ایرانی، از وی تصویری مارادونا گونه می سازند که یک تنه و با دریبل زدن وجاگذاشتن تمامی اعضای تیم مقابل توانسته است ایران را به پیروزی برساند و در برابر این طیف گروهی به نام دلواپسان نیز وجود دارند که با فهرست کردن لیست، بلندبالایی از خطوط قرمز نظام که ظریف در این مذاکرات از آن عبور کرده است تلاش می کنند، وزیرامور خارجه را بازیکنی نظیر استاد اسدی جلوه دهند که به رغم حسن نیت وتلاش فراوان، نتوانسته نتیجه خوبی بگیرد و بجای وارد کرن توپ در دروازه حریف ، گل به خودی زده است.

تشبیه کردن مذاکرات دیپلماتیک به مسابقه فوتبال یا شطرنج ونظایر آن که نتیجه آن تنها وابسته به عملکرد بازیکن است، خطایی است که موجب می شود از مذاکره کنندگان قهرمان یا ضدقهرمان ساخته شود.

اما ماهیت مذاکرات دیپلماتیک، بسیار با فرایندی که در مسابقات ورزشی وقهرمانی اتفاق می افتد، متفاوت است، در دیپلماسی نقش بازیگران یا مذاکره کنندگان حداکثر ۳۰ درصد وبیش از هفتاد درصد نتیجه وابسته به عوامل دیگری خارج از اتاق مذاکرات است.

اگر برای عواملی نظیر سیاستگذاران و مقامات بالادستی مذاکره کنندگان نیز نقشی حداکثر معادل ۲۰ درصد قایل شویم، بازدست کم به میزان ۵۰ درصد نتیجه مذاکره تابع عاملی است که شرایط یا موقعیت گفته می شود.

برای تقریب ذهن می توان گفت که توافقات دیپلماتیک بیش از هرچیز شبیه معاملات تجاری است، در یک معامله تجاری انجام آن معامله و منافع ناشی از آن بیش از آنچه تابع قدرت چانه زنی وتوانمندی طرفین معامله باشد، تحت تاثیر موقعیت وشرایط آنها قراردارد.

میزان نیاز و قدرت انتخاب هرطرف حرف اول را در دست بالادر معامله می زند، اگر یکی از طریفین بدلایلی از نظر زمان تصمیم گیری وامکان انتخاب گزینه های رقیب تحت فشار باشد، طبیعی است که طرف مقابل می تواند با هوشمندی واستفاده از هنر چانه زنی خود امتیازات فراوانی را بدست آورد.

در موضوع توافق هسته ای ایران و۵+۱ نیز به نظر می رسد با وجود آنکه، تیم مذاکره کننده ایرانی وظایف خود را به بهترین وجه انجام داده ونتیجه ای عالی برای کشور به ارمغان آورده اند، ساده اندیشی خواهد بود که تمامی این نتیجه را ناشی از هنر و توانایی تیم مذاکره کننده بدانیم ، چرا که همین تیم ۶۰۰ روز قبل از توافق اخیر نیز درگیر مذاکرات بودند و با وجود تلاش فراوان در دهها دور مذاکره قبلی نتوانسته بودند به نتیجه فعلی دست یابند یا همین ترکیب افراد دوازده سال قبل در مذاکرات سعد آباد، بروکسل وپاریس به توافقاتی رسیدند که بمراتب ضعیف تر از چارچوب توافق سوییس می باشند، در حالیکه در آن زمان، دکترروحانی شخصا بعنوان مسئول پرونده هسته ای به نقش آفرینی می پرداخت ومحمد جواد ظریف نیز نقش سرپرستی تیم مذاکره کننده را برعهده داشت.

با توجه به توضیحات فوق، بایست تصریح کرد، که دستیابی به توافقی در سطح توافق سوییس ، با توجه به خط قرمزهای تعیین شده از سوی نظام برای تیم مذاکره کننده و مواضع طرف مقابل بویژه دولت ایالات متحده ، دور از انتظار بود وبرهمین اساس اظهار نظر رهبرانقلاب مبنی براینکه "من به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم" را در شرایط طبیعی باید انتظاری واقع بینانه ونه بدبینانه ارزیابی کرد.
اما به رغم این شرایط و در حالیکه که مذاکرات دور قبل در دیماه برهمین اساس به بن بست رسیده وتمدید شده بود، بیکباره و در روزهای پایانی تحول چشمگیری در موضع طرف مقابل بویژه آمریکا ایجاد شد که موجب گردید تیم مذاکره کننده ایرانی بتوانند از تلاشهای مستمر خود با درایت وتیزهوشی نتیجه بگیرند و بن بست توافق هسته ای را شکسته وبه راه حلها دست یابند.

این تغییر موضع طرف مقابل ناشی از شرایط زمانی خاص ، تحولات منطقه ای و موقعیت طرفین مذاکره بود.
با توجه به پایان قریب الوقوع دولت اوباما ، رییس جمهور ایالات متحده بشدت تمایل داشت تا اصلی ترین شعار انتخاباتی خود در سال ۲۰۰۹ را که دولتش را با آن آغاز کرد به سرانجام برساند و آن شعار گفتگو با ایران بود.

به نتیجه رسیدن این مذاکرات از سوی دیگر راه را برای پیروزی دموکراتها در انتخابات سالجاری ریاست جمهور آمریکا مهیا می ساخت و مانعی بزرگ برسر حملات بی وقفه جمهوری خواهان به دولت آمریکا با محوریت دفاع از اسراییل ایجاد می کرد.
از سوی دیگر شرایط خاص منطقه، که علاوه بر بدرازا کشیدن بحران سوریه وناتوانی آمریکا از حل آن، ظهور خطر داعش برای جهان و قیام مردم یمن را نیز شاهد است، این حقیقت را به سیاستگزاران واشنگتن یاداوری می کند که بدون همکاری ویاری تهران، راه حلی برای حل بحران خاورمیانه وجود ندارد وتنها در صورت توافق هسته ای است که می توان فرایند همگرایی وکاهش تنش در منطقه را آغاز کرد و شکست مذاکرات هسته ای با ایران، گره کوری برکلاف سردرگم غرب در خاورمیانه می افزاید.

عامل سومی که در تصمیم گیری ۵+۱ برای اعطای امتیازات مورد نظر تهران در جهت جلوگیری از شکست مذاکرات بود، نقش این توافق در جلوگیری از تقویت افراطیون بود، آنها به خوبی می دانستند که شکست مذارکرات به معنای برنده شدن تندروها در کشورهای ذینفع در مذاکرات بود وبه همین خاطر اعطای امتیاز به میانه روها در جمهوری اسلامی را به روبرو شدن با تندروها در تل آویو، واشنگتن و تهران ترجیح دادند.
بنابر این همانگونه که دکتر ظریف وزیرخارجه شایسته دولت اعتدال در مصاحبه های خود مکررا تاکید کرده است، به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای در سوییس معلول عوامل فراوانی است ونباید با برخورد صرفا احساسی ویا کینه جویی سیاسی ، ابعاد مساله به عملکرد تیم مذاکره کننده تقلیل داد وبه قهرمان سازی از وی یا تخریب او پرداخت، گرچه تیم مذاکره کننده در این توافق نقشی تاثیر گذار داشتند وحصول آن بدون تلاشهای بی وقفه مذاکره کنندگان ممکن نبود.

انتهای پیام/ط

همچنین ببینید

تنها سلاح مقابله با موانع نفوذ و فتنه، بصیرت است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، محمد بیرامی با اشاره به حوادث و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *