لزوم بصیرت دینی سیاسی بعنوان یک نیاز مستمر و همیشگی

حسین عراقی طی یادداشتی در  پایگاه اطلاع رسانی میانا نوشت: حضرت فاطمه زهرا(س) اولین شهیده راه ولایت و شخصیت  برجسته ای است که در میان زنان عالم همانند خورشید روشنایی اش عالمتاب است و در کتاب وجود او تمام نسخه انسانیت بخوبی مشاهده می شود.

 وی افتخار خاندان وحی والگوی شایسته برای تمام بشریت است، بطوریکه امام (ره) در بیان شیوا ورسایی خود در باره او فرموده (( حضرت فاطمه الزهرا (س) زنی بودکه اگر مرد بود نبی بود، زنی که اگر مرد بود به جای رسول الله بود)) وچون در باره معرفی نمونه ای کامل از انسان در جهان هستی ، سخن به میان می آید ایشان ، با احترام خاصی می فرماید: ((همه باید به او ( حضرت زهرا سلام الله علیه)اقتدا کنید وکنیم، همه باید دستورمان را از اسلام به وسیله او وفرزندان او بگیرم وهمان طوریکه که او بوده است، باشید. انسانی است به تمام معنا انسان، زنی است به تمام معنا زن)) ایشان در جای که دفاع از رهبری و ولایت باشد، سزاوارترین افراد برای مشارکت سیاسی و حضور در صحنه است.

   اشتغالات متعدد اجتماعی ، مشکلات وکار روزانه منزل وسرپرستی چند کودک خرد سال مانع نمی شود ایشان از سیاست دور بماند . وی همچون سیاستمدار قوی و تیزبین و شجاع درصحنه اجتماع ظاهر وحاضر و با رصد اطلاعاتی از اوضاع  وچیرگی خاص به دفاع از حق وعدالت می پردازد. وحتی جانش را در طبق اخلاص نثار حق ولایت می کند.

   او مشق سیاست را از همان دوران خردسالی آغاز کرده و با  فعالیت های سیاسی واجتماعی پدر بزرگوار خویش ومشکلات ومصائب بی شمار را از نزدیک مانوس بود. حتی در غزوات متعدد همراه با پیامبر (ص) مشارکت داشته و به کار مجروحان رسیدگی می کرده است.

   بعد از ازدواج همراه علی (ع)  همگام با ایشان در جریان زندگی اجتماعی بوده  اما پس از  وفات پدر ،فصل جدیدی از زندگی را آغاز کرد .

   رسول گرامی اسلام درحالی چشم از جهان فروبست که تشنگان قدرت ، در کمین نشسته بودند وهنوز جنازه مبارک آن حضرت دفن نشده بود . منتظران فرصت ، در سقیفه جمع  شدند وبرخلاف دستور خدا وپیامبر (ص) خلافت را از علی (ع) گرفته وب ه دیگری سپردند و تمام قد و با تمام قوا به صحنه سیاسی آمدند.  گروهی را با تهدید وزور وعده ا ی را از راه تحبیب و با دسته ای دیگر از راه معامله و تقسیم قدرت کنار آمدند وعده ای را با بخشش های بی کلان  با خود هماهنگ کردند و با یک کوتادی حساب شده و خزنده قدرت را بدست گرفتند در آن شرایط چه کسانی وچگونه می بایست از ولایت واهل بیت دفاع کند.

   گویا دست تقدیر فاطمه (س)  رابرای دفاع از ولایت ورهبری بعداز پیامبر انتخاب کرده است. در مقطعی که مسلمانان با سکوت خود راه خطا پیش گرفتند. روحیه شهادت طلبی وحماسی میدانهای جنگ را از دست داده اند. شمشیر ها را غلاف کرده وبه انزوا گرویدند. و تنها نظاره گر حوادث تلخ اند. در این شرایط هر کس بغیر از دختر پیامبر (ص) برای دفاع از حریم ولایت و رهبری وارد شود، محکوم به شکست است. ولی مشی سیاسی فاطمه (س) مشیی آگاهانه ، وتوام با بینش وبصیرت ، حساب شده ، ومبتنی بر ایمان وعقیده است. مشی سیاسی فاطمه (س) مشی اعتراض،بی اعتنایی، عدم تایید دستگاه رهبری ،مشی به محاکمه واستیضاح کشاندن رهبروخلیفه موجودامت، مشی مظلومیت و سرانجام که فریاد به جائی نرسد گریستن است. و شهادت و وصیت نامه سیاسی و دفن شبانه .

   اینک ماییم و فاطمه و طریق جاوید آن بانو. اینک ماییم و امتی گرفتار در بازی های سیاسی . ماییم دشمنان قسم خورده و بازماندگان همان قوم ستمگر که به خاندان واولاد و حتی به صحابی پیامبر رحم نکردند . دشمن همان دشمن است با پیچیگی خاص. دشمن همان دشمن است با امکانات رسانه ای غول پیگر و امکانات وتجهیزات کامل.  دشمن جز به محو و سکولاریزه کردن اسلام و نظام  و نهایتا براندازی نظام جمهوری اسلامی نمی اندیشد. ولی فاطمه جان دیگر علی تنها نیست . نوبت غربت  ولایت دیگر تمام شده است. دیگر امت از جهاد وشهادت گریزی ندارد. دیگر جان دادن در ره  عشق زیبا ودلنشین است.

   فاطمه جان این امت به یاد دارد عوامل خود فروخته داخلی به نیابت از اربابان خارجی شان به سرگردگی مهندس بازرگان دقیقا در نقطه مقابل امام(ره ) -فرزند ی از فرزندان شما- قرار داشتند . اصلی ترین هدف قیام حضرت امام احیاء اسلام سیاسی و تشکیل نظام سیاسی اسلام بود. و ولایت فقیه را جزء بدیهات دین اسلام می دانستند. ولی مرحوم بازرگان دیانت را از سیاست جدا می دانست و معتقد بود انبیاء (ع) برای تزکیه آمده اند نه برای حکومت. بدلیل این تضاد های آشکار وبنیادی امام (ره) مخالف سپردن امور اجرایی کشور به لیبرالها بودند.

    فاطمه جان یادمان نرفته، این قوم تلاش می کردند در زمان دولت موقت پیش نویس سکولار قانون اساسی را بتصویب برسانند که با مخالفت منتخابان ملت در خبرگان قانون اساسی مواجه شد. که دولت موقت سعی داشت مجلس خبرگان را منحل کند. که با مخالفت شدید امام روبرو شد. در نهایت بعد از ۹ ماه در جریان تسخیر لانه جاسوسی استعفاء واز عرصه اجرایی کشور کنار رفتند.

   آیا این جریان مخالف اسلام واقعا کشور را ول کردند وپی زندگانی شخصی خود رفتند؟ نه هرگز.

   با حذف لیبرالیسم از عرصه سیاسی کشور، این جریان متوقف نشده، بلکه بعنوان اصلی ترین ایدئولوژی معارض انقلاب اسلامی به کادر سازی ویار گیری در داخل مجموعه نظام مشغول شدند.

   این جریان هیچ وقت به جمهوری اسلامی رضایت ندادند . هرچند رئیس دولت موقت نتوانست جلو تاسیس نظام اسلامی را بگیرد. این جماعت از فکر (( تغییر )) آن بیرون نیامدندو سعی کردند با نزدیکی به مراکز قدرت برنامه خود که همانا تغییر نظام اسلامی است، پیگیری کنند.

   مرحوم آیت الله منتظری اولین قربانی لیبرالها دراین پروژه تغییر بود. این جریان بر انداز در بیت منتظری نفوذ کردند. وآن مرحوم عملا بعنوان یک عامل برنداز ی جمهوری اسلامی تبدیل شد.

   حضرت امام (ره) در نامه عزل ایشان تصریح کردند (( ازآنجا که روشن شده است شما این کشور و انقلاب اسلامی  عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها واز کانال آنها به منافقین می سپارید صلاحیت ومشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده اید))

   این جریان بعد از عزل مرحوم منتظری هم از ایشان دست بردار نبوده ودر زمانهای مقتضی شخصیت ایشان را علیه نظام بکار بردند .

   بیاد داریم این جریان دست بردار نظام نبوده واز پروژه نفوذ به شخصیتهای محوری نظام که ثمره  و میوه اش تضعیف وبراندازی نظام اسلامی باشد دست برنداشته ودر سال ۶۸ و با خیمه زدن در مر کز استراتژیک در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی کار را پی گرفتند. البته اقداماتشان محدود به مطالعات وطراحی نشد. درآن دوران  برنامه های را برای دست اجرا سپردند. وتلاش کردند عملکرد دولت پنجم و ششم را لیبرالیزه کنند. و با وجود مردمی متدین و متعقد به اسلام امکان حذف اسلام از عرصه سیاسی واجتماعی وجود نداشت. لذا شبیخون فرهنگی  در دستور کار این قوم قرار گرفت که با پشتیبانی دشمنان خارجی علیه باورها واعتقادات اسلامی مردم ایران وارد نبرد سهمگینی شدند. کار تا جایی پیش رفت که جریان لیبرال وارد حزب  مرحوم هاشمی رفسنجانی( حزب کار گزاران سازندگی) شد بطوریکه سخنگوی حزب اعلام کرد ما (( لیبرال- دموکرات- مسلمان هستیم)) . محمد هاشمی از موسسان این حزب با اعلام اینکه مقلد امام (ره) هستم نه لیبرال ودر اعتراض به حضور رسمی برخی چهره های شاخص لیبرال در مرکزیت این حزب ، از آن جدا شد.

   با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری در دوم خرداد ۷۶ ، این قوم نابکار احساس کرد شرایط  دردولت موقت فراهم گشته  که کلید پروژه تغییر را از کانال قوه مجریه پیگیری کردند. وبا پیروزی در مجلس ششم در سال ۷۸ لیبرالها قوه مقننه را هم به تسخیر خود درآوردند. ودیگر مطمئن شدند شرایط برای تغییر نظام اسلامی به یک جمهوری لیبرال فراهم شده وهمه ابزارها مهیاست.

   این بود که به صراحت اعلام کردند(( امام را به موزه می برند))  ونخستین شخصیتی که  تصمیم به حذف اش  گرفتند  ملجاء وپناهکاهشان مرحوم هاشمی رفسنجانی بود. آنها دیگر دراین مرحله احساس کردند دیگر نیاز به هاشمی ندارند وتاریخ مصرف وی تمام شده است.لذا دراین دوره شاهد شدیدترین تخریب ها وتهمت ها از سوی لیبرالها  علیه شخصیت هاشمی رفسنجانی با هدف حذف کامل وی از صحنه سیاسی ایران هستیم . او را با لقب ((علیجناب سرخپوش)) و به دست داشتن در قتل های زنجیره ای متهمش کردند. ودیکتاتور ودشمن آزادی خواندند. گفتند با رانت وارد مجلس شده مجبور به استعفایش کردند.

   در دوران اصلاحات لیبرال ها یک شورش همه جانبه علیه  اسلام سیاسی ترتیب دادند وبا طراحی یک کودتا در ۱۸ تیر ۷۸ نخسین گام جدی را برای براندازی جمهوری اسلامی برداشتند. اما مردم بصیر وظیفه شناس ، وقت شناس نه تنها همراهی نکردند ، بلکه در ۲۳ تیر در یک راهپیمایی عظیم در دفاع از نظام وعلیه کودتا گران به خیابانها ریخنتند.

   از دیگر توطئه های خائنانه شان دراین دوران می توان به  طراحی یک رفراندوم برای تغییر نظام ؛ تحصن در مجلس ششم و خروج از حاکمیت و نگارش نامه به رهبری برای نوشیدن جام زهر اشاره نمود که سبب  هوشیاری رهبر معظم انقلاب وهمراهی نکردن مردم فهیم و وظیفه شناس ناکام ماند.

   با پایان یافتن دوران ۸ ساله اصلاحات جریان لیبرال ابتدا سعی کردند با جاینگزینی مصطفی معین به جای خاتمی پروژه تغییر را ادامه دهند اما معین در دور نخست انتخابات ۴ میلیون رای بیشتر نتوانست کسب کند و رقابت میان هاشمی واحمدی نژاد به دور دوم کشیده شد. دراین فاصله اندک میان دور اول ودوم لیبرال ها مجدا رو به همان هاشمی که قبلا تخریب اش کرده بودند،آورده و متاسفانه و در کمال تعجب با آغوش باز و استقبال هاشمی مواجه می شوند. لیبرالها در سوم تیر ۸۴ همه ظرفیت خود را بکار گرفتند که هاشمی پیروز شود. اما او در مقابل احمدی نژاد شکست سنکینی را تجربه کرد که بلا شک تخریب های ۸ ساله لیبرال ها سهم مهمی دراین شکست داشت.

   این شکست برزگ نقطه اتحاد لیبرال ها واصلاح طلبان با هاشمی شد. و پیوسته بردلخوری های او از شکست تیرماه ۸۴ دمیدند و سعی کردند همانطوریکه منتظری را از امام جدا کرده بودند، هاشمی را نیز جدا کنند. و مقابل نظام قرار دهند. از سال ۸۵ طراحی یک انقلاب رنگی را کلید زدند. تصمیم گرفتند در ایام انتخابات با فریب ونیرنگ مردم را با خود همراه سازند وکار نظام را یکسره کنند. از تمام ظرفیت داخلی وجهانی لیبرالیسم  بهره برده از منتظری وهاشمی در ایران تا باراک اوبا ما ونتانیاهو در آمریکا واسرائیل را علیه انقلاب اسلامی  جمهوری اسلامی بسیج کردند. این جماعت که قبلا بدنبال بردن امام (ره) به موزه بودند. پشت (( نخست وزیر)) امام سنگر گرفتند. و بخشی از مردمی که به میر حسین موسوی رای داده بودند با دروغ تغلب فریفتند. و به خیابانها کشاندند. از طرف دیگر به آمریکا پیشنهاد تحریمهای فلج کننده  علیه ملت مظلوم ایران دادند.

   در جریان فتنه ۸۸ جمهموری اسلامی با حجم بی سابقه ای از حملات سیاسی واقتصادی در سطح داخلی وبین المللی از  سوی لیبرال ها وحامیان بین المللی آنها مواجه شد. جمهوری اسلامی عزیز زخمی شد. ولی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب ومردم عزیز زمین نخورد.  خروش بی سابقه و بی بدیل مردم در۹ دی در دفاع از نظام وانقلاب به کودتا پایان داد. پس از این ضربه کاری کودتاچیان سبز ولیبرالها در ضعیف ترین موقعیت خود در طول سالها پس از انقلاب  قرار گرفتند.

   با روی کار آمدن دولت حسن روحانی لیبرال ها مانند دوران ریاست جمهوری هاشمی در دستگاههای اجرای کشور نفوذ کرده و از فرصت استفاده کرده دست به بازسازی و سازماندهی تشکیلاتی خود زده  وبا حمایت مرحوم هاشمی به لایه های دوم وسوم دولت روحانی راه پیدا کرده ولی به سبب جرم بزرگی که در فتنه ۸۸ مرتکب شده اند امکان فعالیت در لایه های اول را از دست دادند.

   امروز جریان فتنه و لیبرالهای زخم خورده از مردم ، با نزدیکتر شدن به پایان دولت روحانی برای ادامه حیات سیاسی خود دنبال شخصیتی در حد و اندازه هاشمی هستند.  امروز جریان فتنه سبز و لیبرال دنبال شخصیتی است که تقابلش با نظام هزینه سنگینی داشته باشد.

   امروزه این جریان عوض عذرخواهی از مردم مظلوم جفادیده بعد از خلاء هاشمی دنبال نامه نگاری با رهبر معظم انقلاب و دم از آشتی و بازگشت به قدرت می زنند.. آشتی با چه کسی؟ بازگشت به کجا؟ به یاد داریم این جماعت در سال ۸۴ با هاشمی آشتی کرد. نتیجه اش چه شد؟ نتیجه این شد که تحت پناه او فتنه ۸۸ را طراحی واجراء کردند.

   رئیس دولت اصلاحات اخیرا با شاره به روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا مدعی شده است. (( همسویی حزب حاکم با تندروها ی رئیس جمهوری که بتازگی حکومت را به دست گرفته ممکن است . مسائل وخطراتی را برای ما ایجاد کند)) و نتیجه گرفته ((چون اصل کشور ونظام ومنافع ملی وحیثیت ایران مورد تهدید است)) باید از این فرصت حسن استفاده را کنیم وزمینه آشتی ملی را فراهم آوریم. بنازم به این غیرت. زمانی که در راس قدرت بود به آمریکا نامه ارسال می کند واعلام آمادگی برای حل همه اختلافات فی مابین حتی کمک به خلع سلاح حزب الله لبنان و…. می نماید. حالا فکر نمی کنم منظور نویسنده و همفکرانش از آشتی ملی ، پیوستن به جبهه مقاومت در مقابل آمریکا باشد.  تجربه نشان داده این جماعت در مقابل تهدید دشمن اولین چیزی که معامله می کنند. ایستادگی و مقاومت است.  این جماعت حاضرند برنامه های هسته ای ، موشکی، نظامی، وتوقف اجرای احکام الهی را به ثمن بخس معامله کند.

   حیاط سیاسی این جماعت در طول سالیان متمادی نشان داده که چطوری در مقابل دشمن ایستادند؟ در سربزنگاهها با دشمن همنوا شدند وحتی به دشمن چراغ سبز نشان داده واز او خواستند فشار تحریمها را علیه ملت مظلوم  بیشتر کنند.

   این مردم دیگر مشق سیاست را از ولایت ورهبری طی سالهای متمادی آموخته است. معنی آشتی ملی را خوب می فهمد. وبا تمام قوا پشت سر رهبر معظم انقلاب ایستاده ومنتظر فرمان است. دیگر فاطمه جان تنها نیستی که برای دفاع از حریم ولایت ورهبری جان فدا کنی . دیگر غبار های فتنه کنار رفته دیگر امت بیدار شده ومیلیونها نفر تحت فرمان ولایت ورهبری هستند. دیگر این امت آن امت فاقد بینش وبصیرت دینی نیست. این امت بینش و بصیرت دینی اش را در پای مکتب ولایت آموخته است و به دشمن مجال جولان نمی دهد. انشاا…

انتهای پیام/

همچنین ببینید

تنها سلاح مقابله با موانع نفوذ و فتنه، بصیرت است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، محمد بیرامی با اشاره به حوادث و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *