به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا، در پی درج خبر زندهبودن مرد راسخ جبهههای حق علیه باطل حاج احمد متوسلیان آنی در فضای رسانه ای این مرد بزرگوار جسارت حضور یافته خود را در فضای درونیش هرچند ناچیز قرار داده دست به نگارش گذاشتم. این بار نهتنها قلمم برای نوشتن رعشه داشت بلکه جانم و افکارم برای نوشتن از این دلاور نستوه میلرزید ولی بیتاب بود و حول نوشتن داشت.
مردی از خطه و از جنس حاج ابراهیم همت و همسنگر زینالدینها و شهید علمدارها کسی که از اعماق وجودش وقف انقلاب و دین و آرمان و مردمش بود. کسی که هنگام خواستگاری با همسرش اینگونه اتمامحجت میکند که من قبل از شما با اعتقادهایم عقد انسانیت و معرفت بستهام و تا هرزمانی که در هر جای زمین به مسلمانی ظلم شود من آنجا لبیک گویِ مظلومان خواهم بود.
و این مبانی اعتقادی این مرد بزرگ بود لبیک به مظلومان و رهبرش و این مضمون والا؛ او را تا مرزهای سوریه و لبنان برای یاری مظلومان کشاند تا اینکه جان در طبق اخلاص گذاشت و در غیبت صغری معرفت و مردانگیاش رفت.
حال اینگونه با تو سخن میگوم؛ ای از جنس اساطیر انقلابی تاریخ ایران؛ شنیدهام از جنس مسئولانی بودی که هیچوقت اجازه ندادی زیر لوایت مظلومی به مظلومیت داد برآورد. شنیدهام در زمان جنگ مسئولیت داشتی حاجی رقم مبلغ دریافتیت مثل مسئولین ترجمانهای ما در جامعهای که فقر و رکورد بیکاری بیداد میکند نجومی بود. حاجی مثل مسئولین زمان ما نزدیکانت را از مال و دارایی دنیوی بینیاز میکردی.
راستی مدل ماشینت و سایز منزلت عین مسئولین الآن ما بود، شنیدم هیچگاه نگذاشتی داد مظلومی از ظلم بالا رود و یا تحت لوایت به کسی ظلم گردد و اگر اینگونه بود آنی رحم نکرده و حق مظلوم میستاندی، شنیدهام خودکار اداره و خودکار شخصیت جدا بود جایت خالی الآن از بیتالمال اختلاسهای میلیاردی میکنند که رقمهایش برای من قابلشمارش نیست.
حاجی هیچ مسئولی اگر زیر لوایش به عدهای انسان ظلم شود عین خیالش نیست رد نمیکند هیچ؛ بلکه تأییدش هم میکند البته خوب و بد همهجا هست ولی بیشتر اینگونه شدهاند.
حاجی یادت هست میگفتید کار برای خدا خستگی ندارد اینها میگوید کار برای خدا بافیش نجومی امکانپذیر میشود و باید آقازاده باشی و به دین و انقلاب مقرب گردی تا نعوظ بالله خدا بپذیردت.
حاجی اشک خمینی کبیر پیر جماران برای آه مظلومان به یاد داری که هیچکدامتان طاقت اشک هاش رو نداشتین در بین عکسهایت چند عکس یادگاری با رهبر مظلومان عالم سید علی خامنهای فرزند خلف انقلاب دیدم رهبرمان را چنان مظلوم کردیم اشکهایش را درآوردیم اویی که امید عالم شیعه است یکبار در نماز انقدر مظلومانه گفت: " جسم نحیفی دارم که آن را هم تقدیم این نظام و انقلاب می کنم " و اعتراض های غریبانه اش انگار خریداری ندارد.
دیگر مظلوم ستایی نیست بلکه مظلوم کشی مد است مسئولین کاخنشین شده و مردم کوخنشین هستند حاجی حلب آباد و گلولای آباد و خاک آباد تا دلت بخواهد داریم.
حاجی شاید خیلی بیتابی از دوستان و همرزمانت خبر بگیری تا باوجود آنها آرام شوی چون ما و افکار و اعتقاداتمان شاید آزارت دهد. خوب با تو و با نسلت غریبهایم. بگذار بگویم:
حاج احمد عدهای از دوستان قدیمیت میلیاردها تومان خرج انتخابات کردهاند و دوست دیگرت به چاپلوسی و کسب جایگاه مشغول است و هرکدام با دیگری در حال دعوا هستند. از چند زنِ شدن برخی همرزمانت بگویم و یا از قراردادهای کلان فلانی که زمانی همرزمت بوده است بگویم، برای چهکاری صورت گرفته است.
حاجی تعجب کرد، به دوستانش و همرزمانش نگاه انداخت شاید با خود میگفت: «نه اینها را من نمیشناسم … اینجا را نیز به یاد نمیآورم … سرزمین برادری و ایثار، زیر سایهی رهبری امام خمینی … نه هرگز تصور نمیکنم!»
سردار عزیز جبههها حاج همت یادت است امروز تا دلت بخواهد اتوبانش راداریم کاش وصیتنامه ابراهیم همت را بخوانی به تعبیر نشسته همرزمانت چندین دسته شدهاند. اهل دنیا؛ اهل زروزیور؛ و اهل سمت؛ اهل هوا و هوس دیگر یادی از شهدا و آرمانهایشان نیست دیگر جان ملت یکی نیست دیگر نای برای حرمت مردم و دین نیست.
با حاجی قدمی در کوچهها زدیم؛ بر روی درودیوارها پوستر و تبلیغات خوانندگان و بازیگران موج میزند و کسی او را نمیشناسد؛ دختران و پسران را با آن تیپ و مدهای نابِهنجار میبیند و تنش میلرزد شاید با خود اینگونه فکر کند که ۳۲ سال از وطنم دور بودهام یا مثل اصحاب کهف به خواب ۳۰۰ ساله فرورفتهام آیا اینهمه تغییر و تحول در این مدت اتفاق افتاد؟ اینهمه تقلب و فراموشی ارزشها و خیانت دوستان و رزمندگان در عرض این سالها که نبودهام رخداده است؟! حاج احمد تازه در حال آشنایی با این روزگار غریب است، روزگاری که فقط جاه و مقام و قدرتطلبی حرف اول را در آن میزند و ارزشهای انسانی و معنویات در کمتر کسی دیده میشود، ایران سال ۹۵ برای او چندان پیشرفته نیست و از این بابت تأسف میخورد، تأسف میخورد که چرا تابهحال شهید نشده است و به همت و باکری نپیوسته است . آیا حاج احمد آزادشده !
بیاختیار این حرف امام خمینی (ره) یادم افتاد: «از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.» (6/ 1/ 68)
دیدم حاجی همانجا آرام به سجده رفت و مانند اصحاب کهف از خدا آرزوی مرگ میکنند تا به آرامش برسد.
نگارنده: امین کریمپور
انتهای پیام/