شعر‌ عاشورایی را از گزند‌ آسیب‌ها حفظ کنیم

متاسفانه برخی شاعران نوحه سرا هنگامی که از زبان اهل بیت(ع) سخن می‌گویند از لهجه عجز و لابه استفاده می‌کنند. این در صورتی است که در شعارهای عاشورا و در مقاتل معتبر هرگز مشاهده نمی‌شود که حضرت زینب(ص) و یا امام حسین(ع) در مقابل دشمنان دچار ضعف و زبونی شده باشد و استفاده از این شیوه در حقیقت دون منزلت این بزرگان به شمار می‌رود.

به گزارش میانا به نقل از سیمرغ، استفاده از شعر به عنوان یکی از راهکارهای اساسی انتقال احساس و اندیشه، سابقه طولانی دارد و همواره مورد استفاده بوده است. یکی از این حوزه ها که شعر به خوبی توانسته در آن عرصه وارد شود و به انتقال بار عظیم اندیشه و احساس بپردازد، مقوله عاشورا است.
قیام تاریخ ساز امام حسین(ع) در تمام طول تاریخ همانند و مشابهی ندارد و این واقعه عظیم چنان تاثیری در زمان خود و در تمام اعصار داشت که درست از فردای فاجعه‌ عاشورای‌ حسینی‌، انقلاب‌ و دگرگونی‌های‌ عظیمی‌ در مردم‌ و جامعه‌، در دل‌ها و در افکار، در اعمال‌ و گفتار آغاز گردید.
ادبیات فارسی نیز یکی از آن بی‌شمار مواری بود که از این انقلاب بی نصیب نماند و حماسه عاشورا چنان اثر عمیقی در دگرگونی ادب‌ و شعر فارسی‌ ‌ بجا گذاشت‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را مبدأ و سر آغاز رستاخیزی‌ در ادبیات‌ ایران‌ دانست‌. شعر عاشورایی شعری است که در مقام بیان ارزشها وحماسه نهضت عظیم حسینی باشد و شعر عاشورا شعر سوز و شعور، احساس و حماسه است که به دفاع از مبانی فرهنگ عاشورا با بیان عاطفی و نیز حماسی می پردازد.

هرچند که در تعریف شعر عاشورا باید به این نکته مهم توجه داشت که هر چند این نوع شعر موضوعا به ابعاد وجودی قیام حسینی (ع) و وقایع عاشورا مربوط می شود اما باید میان آثاری که به نثر یا به نظم صرفاً از نگاه احساسی و عاطفی کربلا پرداخته اند و آثاری که از نگاه ارزشی و حماسی عاشورایی با توجه به فلسفه وجودی قیام امام حسین (ع) و نهضت عظیم کربلا پرداخته اند تفاوت قائل شد.
می‌توان‌ روز شهادت‌ حسین‌(ع) و یارانش‌ را تاریخ‌ شروع‌ مرثیه‌ عاشورایی‌ نامید، زیرا ـ چنان ‌که‌ در متون‌تاریخی‌ آمده‌ است‌ ـ نخستین‌ مرثیه‌ سرایان‌، اهل‌ بیت‌ آن‌ حضرت‌ بودند اما در سرزمین گسترده پارس می توان تاریخ ورود ادبیات و شعر عاشورا به ایران را سده چهارم هجری و همزمان با ورود اسلام‌ به‌ ایران‌ به حساب آورد.

پس از واقعه عاشورا حدود سه قرن شعر آئینی و مذهبی درسکوت و خفقان ناشی از حکومتهای جور قرارگرفت پس از این مدت معزالدوله احمد بن دیلمی که بر بخشهایی از عراق، خوزستان و فارس حکومت می راند، فرمانی صادر کرد که به موجب آن از عاشورای آن سال تمام بخشهای حکومتی تحت سیطره او برای عزاداری حسینی(ع) در ملأ عام آزادی عمل بدست آوردند.

از این سال به بعد، عزاداری برای سیدالشهدا نه تنها جرم محسوب نمی شد بلکه به شکل یک فرمان فراگیر به همه جا ساری شد. از این زمان به بعد، مرثیه سرایی و نوحه خوانی درسوگ سالار شهیدان به شکل مبسوط و بدون رعب و وحشت آغاز می شود. به این ترتیب وقتی تاریخ و پیشینه شعر عاشورایی را بررسی می کنیم، اولین شاعری که اشعار او به شکل مکتوب به دست ما رسیده است، کسایی مروزی است.

با وجود این باید گفت یافتن خط سیری منطقی برای شاعران مرثیه سرا در تاریخ ادبیات فارسی کار دشواری است. اما این روند از قرن نهم که حکومت شیعی مذهب صفویان روی کار می آید تغییر می کند به طوری که اظهار تشیع دراشعار و سرودن نوحه و مرثیه درسوگ امامان شیعه به ویژه امام حسین (ع) در دیوانها به طرزی چشمگیر افزایش می یابد از جمله شاعران بزرگ مرثیه سرا می توان به محشتم کاشانی و وصال شیرازی اشاره کرد. دوازده بند محتشم کاشانی نیز دراین عصر سرآغاز حرکتی بالنده در مسیر شعر عاشورایی شد و شاعران بسیاری را به استقبال از این اشعار فراخواند وحشی بافقی، حزین، عاشق اصفهانی و بسیاری دیگر از شاعران از آن دوران تاکنون ترکیب بند محتشم را به عنوان الگویی بی نقص از شعر عاشورایی الگوی کار خود قرار داده اند.

این روند تا قرن معاصر ادامه می یابد و انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نقطه عطف دیگری در روند صعودی شعر عاشورایی به حساب می آید. شاعران بسیاری با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت اسلام در ایران فرصت این را یافتند که در اشعار خود به موضوعات مذهبی و دینی بیشتر بپردازند و شعر عاشورایی سرآمد تمام اشعار آیینی قرار گرفت.

هرچند که پس از انقلاب شعر آیینی و به ویژه شعر عاشورایی به شکوفایی و بالندگی هرچه بیشتر خود رسید و هرچند که شعر عاشورایی در دو دهه اخیر توفیق داشته است که حامل مفاهیم ارزشی اعم از عاطفی و حماسی خصوصأ در سال های دفاع مقدس باشد، اما در این مسیر پر فراز و نشیب دوازده سده ای این حوزه شعری از گزند آسیب ها و آفت ها نیز بی نصیب نماند.

از جمله آسیب های موجود در اشعار عاشورایی استفاده از لهجه عجز و لابه از زبان اهل بیت(ع) می باشد. متاسفانه برخی شاعران نوحه سرا هنگامی که از زبان اهل بیت(ع) سخن می گویند به منظور تاثیرگذاری بیشتر از لهجه عجز و لابه استفاده می کنند. این در صورتی است که در شعارهای عاشورا و در مقاتل معتبر هرگز مشاهده نمی شود که حضرت زینب(ص) و یا امام حسین(ع) در مقابل دشمنان دچار ضعف و زبونی شده باشد و استفاده از این شیوه در حقیقت دون منزلت این بزرگان به شمار میرود.

مفاهیمی که هیچ گونه بارارزشی ندارند؛ چه بسا توهین و اهانت به مقام آن بزرگواران محسوب می گردند مانند اصطلاح” زین العابدین بیمار”، “زینب مضطر” پنجه زدن زینب به صورت، خفت و خواری کشیدن، سر برهنه شدن خواهران حسین و … چنان چه در این شعر می خوانیم:

از دست یزید آن چه من زار کشیدم / شرحش نتوان کرد که بسیار کشیدم
اول که مرا در دربار نگه داشت / بس خفت و خواری که بدان بار کشیدم
من بودم و شصت و دو زن، آورده به مجلس / شرمنده شده رو سوی دیوار کشیدم
او بود و دو صد کس به دو صد کرسی زرین / من بودم و بس، بازوی بیمار کشیدم

از این قبیل گفتارها در برخی اشعار زیاد دیده می شود که هیچ یک  با مقام و شأن آن بزرگواران مطابقت ندارد؛ چه این که امام حسین وقتی طرف میدان حرکت می کرد به خواهرش زینب فرمود: «اختی انی اقسمت علیک فابرئ قسمی لا تشقی علی حبیباً و لا تخمشی علی وجهاً و لا تدعی علی بالویل و الثبور اذا انا هلکت» (خواهرم ترا قسم می دهم که پس از من گریبان چاک مکن، سیلی بر صورت مزن، و بر من واژه های وای و نابودی را به کار مبر)

طرح مسایل غلوآمیز در عزاداری ها امر غیر قابل انکار می باشد؛چنان چه گفته می شود طول نیزه‌ی امام حسین(ع) ۶۰ ذراع بود و از بهشت آمده بود. ادبیات عاشورایی نیز از این آسیب به دور نمانده است. آن جا که شاعر می سراید:
هرکه می خواد هرچه بگه
من سگ کوی زینبم
بهشت جاودان زتو
کران و بی کران ز تو
سلطنت جهان ز تو
من سگ کوی زینبم

این غلو ها به مسایل عاشورا محدود نمی ماند بلکه تمام وقایع بعداز عاشورا را نیز دربر می گیرد و منجر به ارتداد و کفر(حسین اللهی و زینب اللهی) می گردد.
اگر شاعری در شعرش در وادی های انحرافی گرفتار شود که معصومین را مبنا و هدف قرار بدهد و جایگزین خداوند کند در واقع خود امامان ما خاطرآزرده  خواهند شد و بنابراین یکی دیگر از آفت ها افتادن به وادی معصوم پرستی است که باید از این آفت پرهیز شود.

تحریف تاریخ عاشورا نیز از دیگر آسیب های این حوزه شعری به شمار می رود. بسیاری از روایات شاعرانه ی تاریخ کربلا، با اصل آن هیچ گونه مطابقت نداشته و چه بسا با شأن و مقام امام منافات دارد. نمونه اش را در این شعر می بینید:

باز خونابه دل می رود از چشم ترم / تا دیگر دیده خونبار چه آرد به سرم
نیست بی سوز دل، این آه دمادم که مراست / آتشی هست که بالا شده دود از جگرم
راست گویم غم زلف علی اکبر دارم / کاورد باد صبا رایحه ی مشک ترم
می خرامید علی اکبر و لیلا می گفت: / رفتی ای شاخه ریحان بهشت! از نظرم
سال ها خدمت شمشاد بلندت کردم / تا چنین روز کند سایه فشانی به سرم
زلف مشکین تو را شانه زدم عمر دراز / تا از او نکهت جان در دم مردن سپرم
نخل بالای تو را زاشک روان شام و سحر / آب دادم که دهد موسم پیری ثمرم
می روی از برم ای فتنه ی خوبان حجاز / باش تا جامه ی طاقت به حضورت بدرم

چنان چه می بینید در این شعر از حضور حضرت لیلا در صحنه کربلا سخن گفته شده است در حالی که هنوز به اثبات نرسیده است که حضرت لیلا در واقعه ی کربلا حضور داشته است یا نه.
نمونه ی این نوع تحریف ها را می توان به وفور در ادبیات عاشورا یافت. “لؤلؤ و مرجان” محدث نوری و”حماسه حسینی”  به برخی از این تحریف های تاریخی اشاره کرده اند از جمله آن چه در این کتاب ها به عنوان وقایع دروغین نام برده شده است این مورد است:

عروسی قاسم در روز عاشورا چنان چه شاعر سروده است:
بس که ببستند بر او برگ و ساز / گر تو ببینی نشناسیش باز

از آسیب های دیگر این است که گاهی در اشعار عاشورایی دیده می شود که به ویژگی های جسمانی بزرگانی مانند حضرت ابالفضل و یا سایر اصحاب اباعبدالله الحسین(ع) و به زیبایی های ظاهری آنها توجه می شود. مثلا ما زور بازوی حضرت ابالفضل به رخ کشیده می شود و یا مثلا زیبایی های صوری دیگر اهل بیت  به تصویر کشیده می شود که در واقع این هم با روح قیام حسینی و اهداف نهضت کربلا در تضاد است.
چراکه اگر حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یارانشان مورد ستایش ما هستند بخار فضائل و کرامات معنوی این بزرگان است و بخاطر روح آزادی خواهی ، ظلم ستیزی، سخاوت، شجاعت، و دیگر صفات برجسته است که در نظر ما عزیز و بزرگوار هستند نه ظواهر و ویژگی های جسمانی.

خوب می شه قلب عاشقم یه طرح خوشگل می زنم / نقش یه مرد پهلوون طرح شمایل می زنم
به روی صفحه می کشم پیشانی بلند مشو / ابروهای کمونی شو صورت آسمونی شو
تا که به چشماش می رسم کشیدنش چه مشکله / آخر چشای یار من سیاهه خیلی خوشگله

و برخی آسیب های دیگر که همه و همه بیان گر این است که بی توجهی به اینگونه آسیب ها و آسیب های دیگر در سرایش اشعار عاشورایی نه تنها فرهنگ عاشورا را دچار تحریف می کند بلکه بدتر از آن به مرور زمان آن قیام عظیم را که سرچشمه از قرآن دارد و به ترویج احکام و حدود الهی پرداخته است را، تبدیل به اتفاقی تاریخی و عرفی می کند که ردی از سیره امام حسین(ع) و شریعت در آن باقی نمانده است.
بنابراین می بایست درخصوص منابع شعر عاشورایی دقت لازم و توجه نسبت به بهره برداری از آن به عمل آید و با مطالعه مقاتل معتبر این حوزه شعری را از گزند آسیب ها در امان نگه داشت.

همچنین از وارد کردن مفاهیم سطحی و بازاری در این حوزه به شدت خودداری نمود و بیشتر به به بار ارزشی و محتوایی آن توجه کرد چراکه شعر عاشورایی از آن جهت که در ارتباط مستقیم با عموم مردم جامعه است یکی از ابزارهای ماندگار و تاثیرگذار است که فرهنگ عظیم عاشورا و نهضت قیام حسینی را در طول تاریخ حفظ کرده و به نسل های آینده انتقال خواهد داد.

منابع:
فصلنامه حکومت اسلامی
راسخون

همچنین ببینید

تنها سلاح مقابله با موانع نفوذ و فتنه، بصیرت است

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، محمد بیرامی با اشاره به حوادث و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *